کد مطلب:330974 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:342

امامت و رهبری امّت
امامت و رهبری امّت

گفتم رشد یعنی قدرت مدیریّت. وقتی كه انسان می خواهد انسانهای دیگر را اداره كند یعنی وقتی كه موضوع رشد اداره انسانهای دیگر باشد، آن را «مدیریّت و رهبری» می نامیم. این نوع از رشد دراصطلاح اسلامی «هدایت» و به تعبیر رساتر «امامت» نامیده می شود.

دقیق ترین كلمه ای كه بر كلمه «امامت» منطبق می شود همین كلمه «رهبری» است. فرق نبوّت و امامت در این است كه نبوّت، راهنمایی و امامت، رهبری است.

نبوّت، ابلاغ، اخبار، اطّلاع دادن، اتمام حجّت و راهنمایی است. راهنما چه می كند؟

راه را نشان می دهد؛ وظیفه اش بیش از این نیست كه راه را نشان دهد. ولی بشر علاوه بر راهنمایی به رهبری نیاز دارد؛ یعنی نیازمند است به افراد یا گروه و دستگاهی كه قوا و نیروهای وی را بسیج كنند، حركت دهند، سامان و سازمان بخشند. نبوّت، راهنمایی است و یك منصب است؛ امّا امامت، رهبری است و منصب دیگری است. پیغمبران بزرگ، هم نبیّ و هم امام هستند. پیغمبران كوچك فقط نبی بودند و امام نبودند، رهنما

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 3، ص: 319

بودند ولی رهبر نبودند؛ اما پیغمبران بزرگ هر دو منصب و هر دو شأن را داشته اند، هم شأن راهنمایی و هم شأن رهبری. ابراهیم، موسی، عیسی هر كدام رهنما و رهبرند.

خاتم الانبیاء «رهنمای رهبر» است. قرآن مجید بر این اصل بسیار تكیه می كند و در معارف شیعه این اصل قرآنی جای شایسته خود را دارد.

این نكته را باید یادآوری كنم كه آنچه قرآن تحت عنوان رهبری از آن بحث می كند، ما فوق رهبری ای است كه بشریّت می شناسد. رهبری ای كه بشریّت می شناسد از حدود رهبری در مسائل اجتماعی تجاوز نمی كند، ولی منظور قرآن از رهبری، علاوه بر رهبری اجتماعی رهبری معنوی یعنی رهبری به سوی خداست و آن خود حساب دقیق و حسّاسی دارد و از رهبریهای اجتماعی بسی دقیق تر و حسّاس تر است. فعلًا مجال بحث درباره این جهت نیست.